پورياپوريا، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

دلبندم پوريا

پوريا جونم 10 ماهه شد

خوب خوب دقيقا آقا پوريا روز عيد قربان ده ماهه شد الهي قربونت برم مامان الان 6 تا دندون داري ...چقدر اين 10 ماه زود گذشت اين قدر زود كه مامان تمام سختي هاشو فراموش كرده   ...
17 آبان 1390

يك روز با پوريا

سلام سلام ...اين يكي دو روزي كه تعطيل بود و ما با آقا پوريا خونه بوديم ..ماماني (يعني بنده ) تصميم گرفتم كه سر گل پسر رو اصلاح كنيم .. با كلي گزيه و زاري پوريا سرش شد اين كه مي بينيد  كه البته قبل اينكه كوتاه باشه اين بوده  البته موهاش بلند شده بود و گوشاشو اذيت مي كرد وگرنه ما كه دور از جون مرض نداريم  حال بقيه عكسها كه توي دو روز پيش گرفتم  فضولي در كشوهاي كابينت     نارنگي خورون الهي جليقه تنوشو مي بينين ماماني بافته اينجا هم داره از غذا سر مي زنه هههه مي خواد شيشه تميز كنه و كمك ماماني بكنه ولي هنوز باهاش ...
14 آبان 1390

يه توضيح كوتاه به دوستاي پوريا

سلام ...حتما با خودتون ميگيد من چقدر بي معرفتم كه اصلا به وبلاگهاتون سر نمي زنم و نظر نميدم ولي اصل مطلب اينه كه من هر وبلاگي كه باز مي كنم و قسمت نظر دهيد مي رم اصلا كد آخر كه بايد نظرمون رو ثبت كنيم نمياد با هر مرورگري كه بگين امتحان كردم نميشه ولي من همچنان پيگير وبلاگهاتون هستم ..اميدوارم كه از دست من و پوريا دلگير نباشيد   به هر حال من نا اميد نميشم و دوباره هم تلاش مي كنم ................................. خوب حالا بريم سراغ گل پسرم كه الان 6 تا دندون در آورده و حسابي براي خودش مردي شده ..و ديگه از تغييرات آقا پوريا اين كه خودشو روي پاهاش نگه مي داره و يه دست دسي مي كنه و مي افته الهي قربونش برم خيلي دوست داره راه بره ...
7 آبان 1390
1